محمدرضا (رضا) اسلامی مشاور رسمی مهاجرت کانادا (RCIC#710241)، موسس و مدیر عامل شرکت آرنیکا و یکی از اعضای فعال کالج مشاوران مهاجرت و شهروندی، CICC (سابقا ICCRC) است. زمینه اصلی فعالیت او ارائه خدمات کامل مهاجرت کانادا به بیزینس های خارجی، شرکت های نوپا و افراد با ارزش سرمایه بالا می باشد. این خدمات شامل دریافت مجوزهای کاری برای برنامه های تحرک بین اللمللی (IMP) ،کارآفرینی، صاحبان بیزینس، انتقال دهندگان درون شرکتی(ICT) و حرفه های تجاری گرفته تا درخواست برای اقامت دائم (PR) از طریق سرمایه گذاری، ایده های بیزینسی نوآورانه یا تجربه کاری ماهر را شامل می شود. آقای مهندس اسلامی مشتریان خود را با ارائه دهندگان خدمات بیزینسی و شبکه های قابل اعتماد در کانادا متصل می کند. ایشان بیش از بیست سال سابقه موفق در بیزینس های بین المللی (ایران و کانادا) داشته و در سالهای اخیر متمرکز بر مهاجرت به کانادا می باشند. ایشان به زبان های انگلیسی، فرانسوی و فارسی مسلط هستند.
اولین تجربه مهاجرتی ایشان:
این اتفاق زمانی رخ داد که ایشان در سال 1380 در برنامه کارگر ماهر فدرال (FSWP) برای مهاجرت به کانادا و به تنهایی اقدام نمودند. زمان بررسی پرونده ها طولانی شد (6 سال در انتظار مصاحبه حضوری اداره مهاجرت) و متأسفانه در سال 1386 مردود شدند. افیسر اداره مهاجرت، ایشان را در مصاحبه مربوطه به دلیل نامه اشتغال بکار ناقص (LOE) به چالش کشیدند و نهایتا مردود نمودند. این سالهای انتظار با پیگیری مداوم در وبسایت IRCC، ایشان را در مورد مقررات مهاجرت کانادا بهروز نگه داشته است. ایشان جز گروهی از دوستان بودند که قربانی یک مشاور غیر رسمی شدند که بدون اطلاع از قوانین مهاجرت کانادا، آنها را برای مصاحبه مهاجرتی آماده کرد.(فقط 1 نفر از گروه 12 نفری در آن مصاحبه موفق و نهایتا اقامت دایم دریافت نمود) این تجربه به شدت زندگی ایشان را تحت تاثیر قرار داد، اما ایشان را تشویق نمود تا دوباره در سال 1387 بعنوان نیروی کار ماهر فدرال FSWP درخواست اقامت دایم دهند، اما الزامات این برنامه تغییر نمود و زمینه تخصصی ایشان دیگر واجد شرایط این برنامه نبود، بنابراین درخواست شان بدون پیگیری برگشت داده شد. در سال 1392، ایشان از طریق برنامه کارگران ماهر کبک (QSWP) درخواست داد و سرانجام در سال 1393 بعنوان یک مهاجر برای اولین بار قدم به خاک کانادا گذاشتند.
پس از مهاجرت :
آقای مهندس اسلامی، پس از گذر از فرآیند مهاجرت شان (به تنهایی) از ابتدا تا انتها (1380-1393)، چالشهای عاطفی مشتریان را درک و متعهد است که درخواست های مشتریان را بالاترین سطح کیفیت، و با توجه به جزئیات انجام داده تا بهترین نتیجه ممکن حاصل شود. ایشان در سالهای اخیر به افراد غیر مقیم کانادا، کمک کرده تا از طریق برنا مه های مختلف به کانادا مهاجرت کنند. جدای از اینها، ایشان مهارت های لازم برای استخدام توسط کارفرمایان کانادایی را به تازه واردین آموزش داده تا آنها اولین شغل حرفه ای خود را در کانادا پیدا کنند.
در استان کبک، ایشان برای شرکتهای حقوقی و بین اللمللی کار نموده و دانش و تجربه گستردهای در کمک به افراد علاقهمند به مهاجرت و سرمایهگذاری در کانادا دارند. در سال 1398 ایشان در حالیکه مشغول تحصیل در رشته کارشناس مهاجرت کانادا بودند (برای اخذ مجوز مهاجرت RCIC)، یک موقعیت شغلی در موسسه حقوقی مهاجرتی BMS AVOCAT به عنوان دستیار وکیل کانادایی را پذیرفت تا بتوانند با قوانین مهاجرتی کانادا و نیز دادگاه فدرال کانادا (جاییکه افراد خارجی نسبت به تصمیم اداره مهاجرت کانادا، فرجام خواهی کنند) به طور اجرایی آشنا و تجربه کسب نمایند. ایشان آزمون ورودی کالج مشاورین مهاجرت کانادا (شورای سابق) را در جولای 1400 به پایان رساند و مجوز فعالیت بعنوان «مشاور رسمی مهاجرت کانادا» را دریافت و تا به امروز به تمرین مهارت های مهاجرتی خود ادامه داده اند.
چگونه سابقه مدیریتی کنترل کیفیت ایشان در کانادا می تواند به مشتریان مهاجرت کانادا کمک کند؟
این روزها، اداره مهاجرت کانادا در بیشتر برنامه های مهاجرتی، با متقاضی مصاحبه مهاجرتی انجام نمی دهد و فقط با بررسی مدارک ، خصوصا مدارک اضافی و پشتیان و توضیحات کافی، متقاضی مهاجرت را قبول یا مردود می کند. این پروسه Due Diligence معروف است. لذا بجز تکمیل فرمهای مهاجرتی، آماده سازی مدارک اضافی متقاضی برای دریافت بهترین نتیجه از IRCC ضروری هستند.
احتمالا شما بعنوان متقاضی مهاجرت به کانادا، در مورد سیستم Chinook یک اطلاعاتی ندارید. Chinook سیستم نرم افزاری است که نت آفیسر IRCC (در پرونده های که مردود خواهند شد) را پیش نویس می کند تا در تسریع روند بررسی پرونده ها و نهایی نمودن آنها، به آفیسرها کمک کند. پس از اینکه آفیسر تصمیم گرفت پرونده ای را مردود کند، برای کمک به تعیین دلایل به این سیستم دسترسی پیدا نموده و آنها ممکن است در کنار نت برگرفته از سیستم، از زبان خودشان نیز دلایلی را اضافه و یا فقط زبان سیستم Chinook را در پرونده متقاضی ثبت کنند. شما می توانید تصور کنید که در دفاتر ویزا کانادا که با حجم زیادی از پرونده ها که بایستی بطور روزانه بررسی و نهایی شوند و نیز آنها موظف هستند که درصد مردودی پرونده ها را متعادل نگه دارند، این ریفیوضال تنها بر اساس ارزیابی ریسک انجام خواهد گرفت.
شغل کنترل کیفیت در پست های مدیریتی کانادا، نیاز به توجه زیاد به جزئیات و مهارت های بررسی و تأیید مدارک دارد. (Document Verification & Validation) استفاده موثر از ابزار و مهارت های تجزیه و تحلیل داده ها، ارزیابی ریسک، حل مسئله، بررسی و جستجو، علاقه به یادگیری روشها و سیستمهای جدید، توانایی مدیریت اولویت های متعدد کاری و تصمیم گیری از جمله مهارت های مهم در شغل مدیریت کنترل کیفیت کانادا است. مسیر موفقیت شغلی آقای مهندس اسلامی در کانادا نشان می دهد که ایشان تا چه اندازه این مهارت ها را در شغل شان به کار برده اند. ایشان متوجه شدند که بسیاری از مردم میخواهند با کمک یک RCIC بطور قانونی به کانادا مهاجرت کنند، بنابراین تصمیم گرفتند با بکارگیری از مهارتهای حرفهای خود در پرونده های مهاجرتی متقاضیان، به آنها در موفقیت پرونده شان کمک کند تا بتوانند به کانادا با خیال راحت مهاجرت نمایند.
پروسه Due Diligence چیست؟
ارسال مستقیم یا غیر مستقیم مدارک جعلی به اداره مهاجرت کانادا، باعث شده که آنها را در بررسی مدارک زبده کند. پروسه Due Diligence در همه روش های مهاجرتی استفاده می شود. افیسر مدارک ارائه شده بهمراه پرونده مهاجرتی را برای دقیق بودن و یکپارچگی آن بررسی می کند تا مطمین شوند که اطلاعات موجود در مدارک با اطلاعات ثبت شده در فرمهای مختلف مطابقت دارد و اسناد واقعی هستند. آنها ممکن است هر نوع جستجویی را انجام دهند تا مشخص کنند که آیا اختلافات قابل توجهی در مدارک وجود دارد یا خیر.
چرا کمک حرفه ای آقای مهندس اسلامی برای شما ضروری است؟
با توجه به اینکه سالانه تعداد قابل توجهی از متقاضیان از سراسر جهان برای دریافت اقامت موقت یا دایم کانادا با یکدیگر رقابت می کنند، بسیار مهم است که از یک مشاور رسمی مهاجرت (RCIC) با تجربه کمک بگیرید تا مطمئن شوید پرونده شما بهترین شانس را برای پذیرش توسط اداره مهاجرت کانادا (IRCC) دارد. جزئیات فراموش شده یا نادرست می تواند منجر به مردودی درخواست شما شود، در صورتیکه اگر توسط یک مشاور رسمی مهاجرت ماهر تهیه شده بود، می توانست براحتی از آن اجتناب شود. مدارک و فرآیندهای مربوط به اخذ موفقیت آمیز یک درخواست اقامت موقت یا دایم کانادا برای یک فرد خارجی پیچیده و دشوار است و احتمالاً به تخصص یک مشاور قانونی کانادا همانند آقای اسلامی نیاز خواهید داشت.
مجوز فعالیت بعنوان:
گفتگو با رضا اسلامی، فعال در جامعه مجازی مونترال
محمد راد ، راهنمایِ مهاجر، مجله هفته (صفحه 50 و 52)، شماره 356 ، پنج شنبه 5 شهریور 1394
اولین بار قبل از آنکه او را بشناسم با نوشته هایش که در جهت کمک به مهاجرین در شبکه های اجتماعی وجود داشت آشنا شدم. همه ما به خوبی از نقش و اهمیت شبکه های اجتماعی در زندگی امروزمان آگهی داریم. او نیز همانند خیلی دیگر از فعالان بدون هیچگونه چشمداشتی و فقط جهت رشد و ارتقاء سطح زندگی مهاجرین شروع به نوشتن در شبکه های اجتماعی کرده بود و تجربیات خود را با دیگران به اشتراک می گذاشت. همیشه در نوشته هایش توضیح ساختارهای مدیریتی این کشور به چشم می خورد و این نکته تحلیلی ظریف بود که نوشته های ایشان را برای شخص بسیار جذاب می کرد. چراکه من نیز همانند او معتقد هستم برای همگن شدن با جامعه جدید یکی از نکات بسیار مهم شناخت و درک صحیحی از ساختارهای مدیریتی این جامعه است و پس از آن فرد به راحتی می تواند خود را با محیط جدید تطبیق دهد.
زندگی شما قبل از ورود به کانادا چگونه می گذشت؟
بعد از اتمام دوره لیسانس از ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر منصرف شدم و ترجیح دادم وارد محیط کاری شده و کسب تجربه عملی کنم. در سال اول تجربه کاریم (سال 79 شمسی) در آزمایشگاه شرکت روغن لادن که بزرگترین تولید کننده روغن خوراکی در ایران هست بعنوان تکنسین آزمایشگاه کنترل کیفیت مشغول بکار شدم و توانستم بعلت انجام تغییرات زیاد در روشها و تجهیزات آزمایشگاهی که سالیان سال بدون تغییر و بازنگری مورد استفاده قرار میگرفتند مورد توجه مدیریت مستقیم واقع بشم و بعد از ده ماه از شروع کاریم بعنوان سرپرست آزمایشگاه و سپس بعد از شش ماه بعنوان رییس کنترل کیفیت انتخاب بشم که در اون زمان (26 سالگی) من بعنوان جوان ترین رییس یکی از مهمترین بخش های شرکت که دارای حدود یک هزار و پانصد کارمند بود انتخاب شدم. یادم هست در جلسات اولیه که با سایر رییس ها و مدیران شرکت داشتم تقریبا مثل فرزند بیشتر اونها بنظر می آمدم ، البته بعدها شرکت سیاست تزریق افراد فارغ التحصیل جوان را پیش رو گرفت و میانگین سنی شرکت در این سطوح کاری خیلی خوب پایین آمد.
در سال 83 شمسی ، سهام عمده شرکت رو به یک شرکت هلدینگ خارجی که بیشتر از کشورهای عربی بودند واگذار کردند و بواسطه همین واگذاری ، مسوولیت های جدیدی رو علاوه بر مسوولیت قبلی به من اضافه نمودند و توانستم با تمرکز بر بهبود ، پروژه هایی را ارایه و به کمک یکی از همکارانم اجرایی کنم که منجر به کاهش سالیانه هزینه مواد بسته بندی به میزان دو میلیون دلار گردید. در ادامه روند کسب تجربه و در سال 86 شمسی و با روی کار آمدن مدیر عامل جدید که فردی مراکشی و علاقمند به کیفیت محصول بود، به عنوان مدیر کنترل کیفیت و آزمایشگاه شرکت انتخاب و تا اواخر سال 89 به همان سمت مشغول بودم.
از سال 1389 به طور جدی به مهاجرت که سالیان زیادی درگیرش بودم، فکر کردم و بالاخره تصمیم گرفتم از این فرصت استفاده کنم و اقدام به مهاجرت از طریق استان کبک نمودم. خیلی سریع شروع به یادگیری زبان فرانسه نمودم و در اسفند 89 اقدام و در بهمن 90 در مصاحبه قبول شدم و در اسفند ماه 91 مقارن با فوریه سال 2013 و در سن 37 سالگی برای اولین بار قدم به خاک کشور کانادا گذاشتم ، متاسفانه یا خوشبختانه در سال انتهایی حضورم در ایران تحولات خیلی زیادی که مهمترین اونها کاهش شدید ارزش ریال در مقابل دلار و تقریبا یک چهارم شدن سرمایه ریالی و نیز مشکلات روحی والدین برای دور شدن از فرزندان را متحمل شدیم که باعث شد انرژی من بیشتر صرف مرتفع نمودن این مسایل بشه تا تمرکز نمودن بر سرزمین جدید و نحوه مواجهه با مسایل پیش رو ، حتی علت اینکه چرا مونترال رو برای مقصد اولیه مهاجرتم انتخاب کنم نیز بررسی نکرده بود ، بعلت سرعت محدود اینترنت نیز علاقه ای به جستجو در اینترنت خصوصا گرو ههای مختلف اینترنتی از جمله فیس بوک نداشتم و کاملا با اطلاعات و سرمایه محدود قدم به خاک کانادا گذاشتم.
در کانادا چه سرمایه ای بیش از بقیه چیزها به دادتان رسید؟
تنها نقطه قوت اتکا خودم را دانش زبان انگلیسی در کنار دانش کم زبان فرانسه میدانم. و در ضمن من خیلی علاقه به استفاده از تجربه افراد با تجربه دارم و برای تخصص افراد احترام زیادی قایل هستم بخاطر همین قبلا از مهاجرت و در ماههای انتهایی توانستم توصیه دو نفر از دوستان(یکی مدیر سابقم که واقعا دیدگاه های متفاوتی دارند و یکی نیز دوست ایشون که سالها در پاریس و مونترال زندگی کرده بودند و الان برای دوران بازنشستگی در ایران ساکن هستند) را کسب کنم. ایشان نظر داشتند که در سال اولیه بیشتر بایستی بر خانواده و نیز شناخت محیط اطراف تمرکز داشته باشم تا فشارهای روحی مهاجرت تعدیل بشه.
در همان ماههای اول (ماه می میلادی)، توسط یکی از دوستانم کار پاره وقت در فروشگاه آی جی آ بمن پیشنهاد شد و من هم بعلت علاقه به شناخت مردم و بودن با مردم پذیرفتم و بعد از اتمام کلاس فرانسه با دوچرخه ای که خریده بودم و با سرعت زیاد از تپه مونترال سرازیر می شدم تا خودم رو به فروشگاه که واقع در خیابان کت سنت لوک بود برسانم و بموقع کارم رو شروع کنم ، میتونم بگم تنها وسیله ای که می تونست من را به موقع سر کار برسونه همین دوچرخه بود ، وقتی هم کلاس های بعلت تعطیلات تابستونی تموم شد ، با همون دوچرخه به چرخیدن در مونترال مشغول شدم و تونستم مونترال رو بخوبی بشناسم. من تقریبا 7 ماه بدون استفاده از مترو و اتوبوس در شهر تردد کردم تا اوایل ماه دسامبر که دیگه برف من رو محدود کرد.
و چگونه شد که شغل فعلیتان که سمت خیلی مهمی در صنایع غذایی است را به دست آوردید؟
پس از اتمام دوره فرانسه در ماه نوامبر ، تصمیم گرفتم به جستجوی کاری بپردازم ضمن اینکه کار در فروشگاه نیز دیگه برای جذابیتی نداشت و اطلاعات لازم کسب کرده بودم.در شروع جستجو کاری بعلت اینکه دوستان زیادی رو میشناختم که با رشته های مختلف کاری نتوانسته بودند جذب کار بشند ، کمی با سرعت محدود و به کندی شروع کردم (کم انگیزه بودن بعلت شانس کم کاریابی) ولی بعد از دو ماه متوجه شدم با تلاش و صبر و پشتکار میشه به کار رسید و از 25 ژانویه بطور خیلی جدی دنبال کار گشتم.تنها ابزار من موتور جستجو گوگل بودبطوریکه لپ تاب همیشه روشن و بمحض برگشتن از کار که واقعا خستگی فیزیکی زیادی برام داشت )بعد از شروع کارم حدود 15 کیلو از وزن خودم رو از دست دادم و علیرغم تغذیه دو برابری نسبت به گذشته دیگه وزن سابقم رو نتونستم بدست بیارم ( ، باز اقدام به ارسال رزومه می کردم و روز به روز خودم رو به پیدا نمودن کار نزدیک و نزدیک تر میدیدم.یکی از مواردیکه خیلی به من کمک کرد شناخت نقاط ضعف خودم در این مسیر و بهبود اونها بود یعنی وقتی شکست در مصاحبه تجربه میکردم ناراحت نمی شدم برعکس خوشحال میشدم و دوست داشتم برای مصاحبه آتی با قدرت بیشتر حضور پیدا کنم. تا اینکه بعد از طی چندین مصاحبه در شرکت فعلی بعنوان تکنسین کنترل کیفیت و تقریبا بعد از یکسال بعنوان معاون کیفیت ارتقاء شغلی گرفتم.در یکسال اول روزی حدود 8 تا 10 کیلومتر در شرکت پیاده روی میکردم تا یاد بگیرم و زیر فشار کاری زیاد و اذیت های فراوان همکارهای جوان کانادایی ام دوام آوردم ، در کل کانادایی ها نسبت به مهاجرها خصوصا جوان ترشون حس غریبی دارند ، از زمانیکه فهمیدند من معاون میشم که دیگه کلا مخالفم شدند ، من هم تنها کاری که کردم تحمل و صبر بود تا بتوانم هم تجربه کنم و جای خودم رو محکمتر کنم.
دیدگاه شما درباره یک مهاجر چیست؟
بنظرم من یک مهاجر همانند یک کودک تازه بدنیا اومده هست ولی با این تفاوت بزرگ که دوران کودکی تا رشد را باید بدون حضور والدین پشت سر بگذاره ، خوب معمولا فرزندان بطور غیر ارادی خیلی از موارد زندگی رو در کنار والدین و بطور غیر ارادی می آموزند و وقتی که به سن رشد میرسند با اطلاعات خیلی زیادی وارد جامعه میشند ولی یک مهاجر بایستی از کوچکترین مسایل و پیش پا افتاده ترینشون رو خودش بتنهای یاد بگیره و طبیعتا حتی کوچک ترین مسایل در کشور جدید میتونه مشکل ترین مسایل زندگی بشه …
یادم میاد وقتی میخواستم برای اولین مرتبه ضد یخ برای ماشین بخرم ، لغتش رو بلد نبودم و برای فروشنده توضیح دادم که چی میخوام و اون هم به من گفت منظورت آنتی فریزر هست و من هم خیلی خوشحال گفتم آره ولی خوب یک بچه حتما در طول زندگی لغات زیادی رو بطور کاملا غیر ارادی و توسط والدین یاد میگیره که در طول زندگی ازشون استفاده میکنه.
پیشنهاد من برای افرادی که تازه مهاجرت نمودند اینه که بدون عجله نمودن و با صبر و حوصله و پشتکار ، مسیر جدید زندگی شون رو با علاقه انتخاب کنند.علاقه در هر شغلی منجر به موفقیت خواهد شد اگه شغلی رو دوست ندارید مطمینا در اون نمیتونید موفق باشید.تغییر لازمه موفقیت هست و مهاجرت فقط اسم کشور رو عوض نمودن نیست بلکه بزرگترین تغییر زندگی هست و این تغییرات بایستی بهمون منتقل و در تمامی ابعاد زندگی تغییر کنیم تا بتونیم در این جامعه و کشور جدید اولا منطبق بشیم و دوما پیشرفت کنیم. با تجربه اندک زندگی من در کانادا (دو سال و پنج ماه) خصوصا تجربه کاری در محیط های صنعتی ، میتونم بگم که کانادا دارای افراد متخصص کمی هست و با کمی تلاش و پشتکار بهمراه تخصص متوسط ، جایگاه های خیلی خوبی رو میشود کسب نمود.